عبدالکریم پورکیان
شروع شبهه با ابهام در اعتقاد و بینش
تهران رسانه | شبهه با ابهام در اعتقاد و بینش شروع و با هجوم به ارزش و اهداف و به چالش کشیدن و زیر سوال بردن و مایوس نمودن تا بازگشت و تسلیم پذیری و ذلت و شکست و زبونی آسان ادامه پیدا میکند.
به گزارش تهران رسانه ؛ عبدالکریم پورکیان نوشت؛ در آیه سوره کهف میان رجاء لقاء خدا و عمل صالح و خالص ارتباطی هست که باید آن را شناخت بهرههایی عظیم به دست آورد. مادام که دل در دنیا باشد و از تنگی دنیا به ستوه نیامده باشد و شور و شوقی دیگر در او نشکفته، تمامی کارهای خدایی و آخرتی نماز و جهاد و شهادت انسان دنیایی است و از محدوده دنیا بیرون نخواهد رفت. لکن آدمی که گرایش به غیب و اشتیاق به روز دیگر و انتظار لقاء پروردگار در وجودش شعله کشید، تمام کارهایی دنیایی و خوراک و پوشاک و عیش و نوشش انگیزه و صبغهای متفاوت با هوایی تازه دارد همه کارهای پراکنده آن هنگام در طرح جامع و گسترده ظهور کرده و هماهنگ و یگانه میشود. علم و حالت به ثبات و سرمدیت میرسد.
اسئلک ان نجعل اعمالی و اورادی کلها وردا و احد و حالی فی خدمتک سرمدا (دعای شریفه کمیل)
دلی که موقف دنیا برای او گشاد است و این مرتع برای او سرسبزی و شادابی دارد، کوچ نمیکند و رحل نمیبندد حتی خط زندگی او با مرگ تقاطع دارد. مرگ کارها و آرزویش را پایان داده و از بتهای فراوان جدایش میسازد.
بدینسان تمنای مرگ برای کسانی است که ولایت خدا را به دست آوردهاند و مرگ برای زندگی آنها دریچهای است برای ادامه نه هادمی که لذت و کاخ آرزوها را سوزانده و تخریب نماید.
استاد بزرگوارم مرحوم آیتاله العظمی حائری (ره) اشاره دارند: من برای رویت و هلال رمضان و یا ذیالحجه آنقدر کوشش و تلاش ندارم که برای هلال محرم، شاید این اشتیاق ریشه در شنیدههایی داشته باشد که در زمان کودکی و روزهای دور در من نشسته، امام صادق (ع) با دیدار هلال محرم غمگین و گرفته میشدند و هر چه به روز عاشورا نزدیکتر میشدند حالت شُعت و غُبر زیادتر میشد تا آنجا که میفرمودند: بابی المستضعف المظلوم... و شاید این اشتیاق به دیدار ماه به خاطر رویت صحنهها و خاطرههایی باشد که در چشم سنگی ماه نهفته و با اشک سرد خویش آن را پنهان داشته... این ماه شاهد جاری فرات و خیمههای مبهوت و غفلت و بی خبری یک دسته و شهادت و حضور دستهای دیگر بوده است. آنها که در تنهایی و جمع در تربیت، سلوک و اخلاق در رابطه با اشیاء و ملتها و افراد نیاز و اضطرار به خدا و رسول (ص) و محبت را احساس کردهاند میتوانند به راحتی از جان و مال خویش بگذرند ولی نمیتوانند از حجت و ولایت دست بشویند که بدون او زندگی محدود و کور بوده، و برای آنان مرگ در راه حضور ولی و ولایت استمرار فتح است. انا فتحنا لک فتحاً مبینا.
امام انس رفیق و شفقت پدر و همراهی برادر و خوبی مادر به فرزند کوچک را داشته و در آگاهی خصوصیات کمال و جمال برابر و جایگزین ندارد. و این از حیث بخششی است که به خاطر رهبری ولایت نوع انسان به او عنایت شده (بدون طلب و کوشش و تلاش) از سوی نامحدود آگاه مهربان.
امام حجت از ما به ما و مصالح ما، آگاهتر و نسبت به ما از ما مهربانتر است چون آگاهی او شهودی و وجودی است و محبت او غریزی و محدود نیست. ربوبی و محیط است که رحمت خدا عظیم و الواسع المغفره است.
امام سجاد (ع)، میخواهد تا شکرش بر محرومیتها بیشتر و وافرتر باشد از شکرش بر داراییها (دعای صحیف سجادیه)
اگر دارای چنین تفکری بشویم تمامی رنجها و گرفتاریها زمان انتظار رحمتها و عنایتهایی میشوند که شکر و طلب را سزاوار هستند نه صبر و جزع را.
بلاء، عامل تمحیص است. آدمها و حالتها را غربال میکند و از یکدیگر جدا میسازد. غربال کفر و از ایمان و کافر از مومن و غربال حالتها و عزتها و تعلق و فراغت و توجه و غفلت.
امیرالمومنین در خطبههای نهج البلاغه که پس از بیست و پنج سال از رحلت رسول (ص) و پنجاه سال از ظهور اسلام در اوایل خلافت و روزهای اول کارش سخن میگوید. قسم یاد میکند که، ابتلاء و گرفتاری شما پس از 50 سال مثل همان روزی گشته که خداوند، رسولش را برانگیخت. به خدایی که او را به حق مبعوث نمود، همه در هم آمیخته میشوید و پراکنده میگردید و غربال خواهید شد و زیر رو میگردید. تا آنها که پایین بودند به بالا بیایند و آنها که در بالا قرار گرفته بودند پایین بیفتند. باید جلودارهایی که کوتاه آمده بودند جلو بیفتند و سبقت بگیرند و آنها که جلو آمده بودند و سبقت گرفته بودند کوتاه شوند و بریده. میفرمایند: یک کلمه کم نکردهام و هیچ دروغ نگفتهام و از این روز و این جایگاه خبر داشتم و مرکبی که در این راه میتازد میتواند اسبهای سرکش خطا باشد که همراهش را در آتش میاندازد و میتواند اسب آرام تقوا و طاعت باشد که اهل خود را به دوش گرفته و عنان داده و آنها را به بهشت رسانده است.
میبینی که چگونه از بلاء و ابتلاء امتی سخن میگوید که جاهلیت به آن بازگشته و چگونه از آمیزش و غربال و تحولها میگوید. و چگونه از راه و مرکبهایی سرکش و آرام سخن میراند و از حق و باطل و خواستاران این دو برای غربال شدن و تمحیص کردن، آزمایش و ابتلاء و امتحانها مطرح میشوند تا جایگاه مطابق اندازهها باشد. و نفوذیها و مغرورهای جاهل به زیر کشیده شوند.
با عبادت، با عمل و حرف آدمها مشخص نمیشوند و اندازه آنان نمودار نمیگردد. آنچه نهفتهها را مشخص میکند و حالتها و آدمها را از یکدیگر جدا میسازد بلاء است و این بلاء صنعت خدا و کار اوست که میفرماید: اصطنعتک لنفسی (طه4). تو را برای خودم ساختم. کسانی که غرور و علم و عشق و عمل گرفتارشان میکند. غربال بلاء و گرفتاریها نجاتشان میبخشد و ضعفها و کفرشان، نهفتهها و نفوذیها را مشخص میسازد که امام حسین (ع) فرمود: آدمها آنجا که با بلاء تمحیص میشوند دینداریشان مشخص میگردد. فلذا میبینیم شبهه آنقدر سنگین است و کسانی که نامه نوشته بودند و با مسلم بیعت کرده بودند و با او نماز گزارده بودند آنقدر امان ندادند که تا صبح کند و همان شبانه مسلم را رها کردند. کوچههای کوفه را بر تنهایی و غربت مسلم و بر قساوت و بیوفایی خود شاهد گرفتند.
شبهه و فتنه چه بدعتها و انحراف را نیاورده و چه سنتهایی را که نشکسته و چه لباسهای حقی را بر تن باطل نکرده است.
از همان روزهای اول همین شبهه بود که دست رسول (ص) را بست و کار علی (ع) را متوقف نمود و با اسم جوانی و عدالت کرد آنچه کرد. در روزهای جمل، صفین، خوارج باز همین شبهه باعث شد که با توجه به رجال قراً و حافظ قرآن و یا ازدواج رسول (ص) و یا قرآن بر سر نیزهها و یا عبادت و شب زنده داریها از علی (ع) روی برگرفتند و به دیگران پیوستند. همانطور که در روزهای مجتبی (ع) همین شبهه بود که ذلت را به امام حسن (ع) نسبت داد و خنجر در پای او گذاشت. و باز همین شبهه بود که یاران مسلم و جمعیت طالب را حتی یک شب امان نداد. از قبل بشیر بن نعمان و سپس ابن زیاد به عنوان حفظ امت و تسلیم در برابر خلیفه و خون مسلمین و لشکر شام و گندم ری، خونها را ریخت و حرمت را شکست و از هیچ گمان و سوءظنی نگذشت. و تا امروز همین شبهات است که آب را گلآلود میکند تا فتنهها و جاذبهها و تهدید و تطمع زمینه پیدا کنند. تا ماداران و عروسان و وسوسهگران بتوانند یاران مسلم را در بیعت با امام زمان از یکدیگر و از ولی جدا سازند. شبهه زمینهساز فتنه و فتنهها عامل بدعت و انحراف هستند. لذا شبهه با ابهام در اعتقاد و بینش شروع و با هجوم به ارزش و اهداف و به چالش کشیدن و زیر سوال بردن و مایوس نمودن تا بازگشت و تسلیم پذیری و ذلت و شکست و زبونی آسان ادامه پیدا میکند.
به شهادت تاریخ، آنچه از دست دشمن ممکن نبود با دست دوست عملی میشود. چرا که قلعههای محکم صرفاً از درون فتح میشوند و دشمن شکست خورده از بیرون جبههها را به داخل میکشد و در تاریکی راه به مقصود میبرد. آدمها در کنار شبهه و ابهام زودتر صید میشوند و در تاریکی ابهام به سرعت خود فروشی و دین فروشی مینمایند.
مرض بیش از آنکه با میکروب و عامل خارجی و ویروس مربوط شود، به استعداد و آمادگی و ضعف و آسیبپذیری خود ما باز میگردد.
خدایا به حق این روحهایی که در کنار حسین (ع) خانه گرفتند و با او مرکب خواباندند به حق اینها که عطر خونشان تا امروز مشام ما را پرساخته و عظمتشان ما را تحقیر نموده و به حق اینها که غیر از تو جدا شدند و برای هیچ عذری درنگ نکردند و به تو رسیدند و دل ولی تو را شاد ساختند، ما را از خاک بردار و از شیطان بگیر و از حقارتها جدا کن که اگر دستگیری نکنی از دست رفتهایم. خداوندا روح پر فتوح زائرین مظلوم و پاکباز شهید حرم مطهر ثاراله سلام اله علیه را همنشین ابرار در درخت طوبی بهشت مقرر فرما. آمین.
- دوشنبه 1402/05/02 07:15
- گروه خبری : فرهنگ
- کد خبر : 7030
- چاپ
- منبع : تهران رسانه
نظر شما
نظرات
با سلام خواهش دارم از این دانشمند فرهیخته و گمنام با این اندیشه و قلم نافذ مطالب بیشتری برای تشنگان افکار عمیق قرار دهید
بهترین مدیر خودروسازی با اختلاف
سلام و عرض ادب استاد پورکیان بی نظیر
بسیار عالی
آفرین و مرحبا به این قلم زیبا و شیوا شما دکتر پورکیان
با سلام خدمت دکتر پورکیان بهترین مدیری که من در دوران کاریم در شرکت سایپا دیده ام
درود و آفرین بر قلم شیوای استاد گرانقدر و بیبدیلم، جناب آقای دکتر پورکیان 🌻