محله رسانه؛
از مدیریت رستوران تا هنر روستیک
تهران رسانه | سرگذشت بانوی هنرمند ساکن تهرانپارس که با تنه خشکیده درختان وسایل تزیینی زیبایی میسازد.
به گزارش تهران رسانه ؛ سالها مدیر یکی از رستورانهای معروف تهرانپارس بود و کسب و کار خوبی داشت. ولی سال گذشته با آمدن کرونا ورق برگشت، رستوران تعطیل و ورشکسته و او خانهنشین شد.
این بانوی ۵۰ ساله که سرپرست خانوار و مادر ۲ فرزند است، به جای اینکه دست روی دست بگذارد و حسرت روزهای گذشته را بخورد، سراغ علاقه دوره نوجوانیاش یعنی هنر «روستیک» رفت و با استفاده از تنه خشکیده درختان و چوبهای بیمصرف، آثار هنری زیبایی ساخت. «فرهین محمدی» که اعتقاد دارد شرایط فعلی در ایام کرونا موجب بروز استعداد و علایق نهفتهاش شده است، در ماههای اخیر ۲ نمایشگاه با دست سازههایش برگزار کرده است. هفته گذشته به محله تهرانپارس رفتیم و سری به کارگاه این بانوی هنرمند زدیم.
تبدیل نجاری به کارگاه هنری
پیدا کردن کارگاه خانم محمدی در محله تهرانپارس کار سختی نیست. مگر چند خانه پیدا میشود که کنارش انبوهی شاخه و تنه خشکیده درخت باشد. کارگاهش شبیه یک نجاری است ولی در آن به جای چوبهای برش خورده و ورقه شده، آثار هنری زیبایی به چشم میخورد. محمدی درباره راهاندازی کارگاه میگوید: «این کارگاه متعلق به یکی از همسایههاست. او سالها در اینجا نجاری میکرد ولی از کسب و کارش راضی نبود و به فکر تغییر کاربری اینجا افتاده بود.
من هم با تعطیلی رستوران بیکار شده بودم و به فکر بودم که به دنبال علاقه دوران نوجوانیام یعنی تبدیل چوب طبیعی به وسایل و دکور خانه بروم؛ برای همین از همسایهام خواهش کردم که اجازه دهد در کارگاهش بهصورت شراکتی کار کنیم و با چوب طبیعی و برش نخورده وسایل تزیینی و هنری بسازیم. آقای اکبری که صاحب کارگاه است ابتدا تردید داشت، اما من به کارم ایمان داشتم و به او قول دادم که کارمان رونق میگیرد.
بعد از جلب موافقت ایشان به کارخانههای چوب بری اطراف تهران رفتم و چوبهای خشکی را که کاربردی نداشت و قرار بود برای تهیه زغال بفروش برسند، خریدم. از آنجایی که در کار روستیک، چوب نباید برش بخورد و باید کاملاً طیبعی باشد، قبل از خرید هر تکه چوب فکر میکردم که به درد چه چیزی میخورد، در ذهنم برایش طرح میزدم و آن چیزی را که میخواستم بسازم مجسم میکردم و بعد خرید میکردم.»
برگزاری نمایشگاه در کارگاه
با گذشت چند هفته چوبهای خشک جنگلی که قرار بود به زغال تبدیل و خاکستر شوند، با دستان هنرمند بانو محمدی سرنوشت متفاوتی پیدا کردند و زینتبخش خانهها شدند: «انواع آباژور پایه بلند و کوتاه، جاشمعی، لوستر، صندوق چوبی و... بخشی از وسایلی است که با چوبهای خشکیده ساختیم.» محمدی که معتقد است چوب طبیعی جنگل وقتی در خانه باشد علاوه بر زیبایی، حس سرزندگی به همراه میآورد، درباره فروش دست سازههایش میگوید: «وقتی کارها آماده شد، چند قطعه از وسایلی که ساخته بودیم را در پیادهرو جلو کارگاه گذاشتیم. همسایهها از این کار خیلی استقبال کردند.
آنها معتقد بودند این کار موجب زیبایی و متفاوت شدن کوچه شده است. غریبهها هم با دیدن این وسایل از روی کنجکاوی به داخل کارگاه میآمدند. نمایشگاهی که همینجا در کارگاه برگزار کردیم خیلی مورد استقبال قرار گرفت. بیشتر کارها را همسایهها خریدند و در عرض دو روز همه وسایل به فروش رفت.» این بانوی هنرمند درباره یادگیری هنر روستیک میگوید: «ساخت وسایل با هنر روستیک از نوجوانی مورد علاقه من بود و آن را بدون اینکه جایی آموزش ببینم، با تمرین یاد گرفته بودم. هر جا چوب خشک و بیاستفادهای میدیدم سعی میکردم از آن یک وسیله تزیینی چوبی درست کنم.
در طول این سالها خانهام پرشده از وسایل چوبی که خودم ساختهام» حرفهایش که به اینجا میرسد به صندوقچه چوبی زیبای روی میز کارش اشاره میکند و میگوید: «این صندوق همینطور که پیداست بخشی از تنه یک درخت است که بدون برش خوردن و فقط با کمی تغییر جزئی و اضافه کردن دو لولا، به یک وسیله کاربردی تبدیل شده است.»
سختیهای کار را با جان و دل پذیرفتهام
ماهها از راهاندازی کارگاه دست سازههای چوبی میگذرد و محمدی دو نمایشگاه را با موفقیت برگزار کرده است و ناگفته پیداست که در شروع کار مشکلاتی داشته است. این بانوی 50 ساله در اینباره میگوید: «با وجود علاقهای که به هنر روستیک داشتم، شروع کار برایم سخت بود و نمیدانستم از کجا شروع کنم، و از کجا چوب بخرم و... اما وقتی مادر و سرپرست خانواده باشید مجبورید در هر شرایطی کار و برای موفقیت تلاش کنید.
من هم با کمک و همراهی همسایهام که استاد نجاری است، سختیهای اول کار را پشت سر گذاشتم. البته خیلی از دوستان و اطرافیانم با این دلیل که جابهجا کردن تنه و کنده درختان کار مردانه و سختی است میخواستند منصرفم کنند.
اما با وجودی که به دلیل سختی کار، دستم درد گرفته است، هیچوقت گلایه نمیکنم، چون با عشق و علاقه این کار را شروع کردهام و سختیهایش را هم با جان و دل پذیرفتهام.» او با تأکید بر اینکه اگر علاقه نباشد، کسی نمیتواند در این کار دوام بیاورد؛ ادامه میدهد: «هر روز از 8 صبح تا شب درکارگاه مشغول کارم، شبها هم دائم فکر میکنم که ایده جدید و تازهای پیدا و بر روی چوبها پیاده کنم، یعنی شب و روز ذهن و فکرم درگیر کار است، اما چون به این کار خیلی علاقه دارم خسته نمیشوم. برای همین به کسانی که از کارم میپرسند میگویم صرفاً بهعنوان منبع درآمد به آن نگاه نکنند، این کار یک هنر است که مثل همه کارهای هنری علاقه، عشق و صبر و حوصله میخواهد.»
آموزش رایگان برای اهالی
این بانوی هنرمند که از ساکنان قدیمی تهرانپارس است و ارتباط خوبی با همسایهها و اهالی محله دارد، در کارگاهش به علاقهمندان هنر رستیک آموزش میدهد، او در اینباره میگوید: «برخی از همسایهها با دیدن کارهایم علاقهمند به این هنر شدند و خواستند آن را یاد بگیرند؛ من هم استقبال کردم و قرار شد به افرادی که به این هنر علاقه دارند کار را یاد بدهم. اتفاقاً یک خانم جوانی آمد که استعداد خوبی داشت و در زمانی کوتاه کار را تا حدودی یاد گرفت، اما به دلیل ابتلا به کرونا فعلاً در خانه استراحت میکند، تا پس از بهبودی دوباره به کارگاه برگردد.» او ادامه میدهد: «کارگاه هر روز از 8 صبح باز است و خوشحال میشوم که به اهالی محله بهویژه بانوان علاقهمند به این هنر، آموزش بدهم.»
- سه شنبه 1399/11/07 08:47
- گروه خبری : جامعه
- کد خبر : 4306
- چاپ
- منبع : همشهری آنلاین