سیاست رسانه؛
سودای ریاست از پاستور تا بهارستان
تهران رسانه | میگویند محمدباقر قالیباف پس از ناکامی های خود در رسیدن به انتهای خیابان پاستور، اینبار به دنبال رسیدن به ریاست در ساختمان هرمی شکل مجلس در میدان بهارستان است.
به گزارش تهران رسانه ؛ روزی که یونیفورم سبز نیروی انتظامی را با کتوشلوار سیاست عوض کرد و خلبان بودنش را به رخ رقبا کشاند، مشخص بود که تخریبچی سابق طرقبهای خیالهای بزرگی در سر دارد. محمدباقر قالیباف با عبور از پیچ و خمهای نظامیگری و سیاستورزی، حالا راه قانونگذاری را در پیش گرفته است.
میگویند محمدباقر قالیباف این روزها دوباره بارش را بسته، ولی این بار به جای انتهای خیابان پاستور و ساختمان ریاست جمهوری به دنبال رسیدن به میدان بهارستان و ریاست در ساختمان هرمیشکل مجلس است. ساکن سابق خیابان بهشت، کوچه به کوچه و خیابان به خیابان، تهران را برای رسیدن به ریاست یکی از قوا، وجب میکند؛ تهرانی که ۱۲ سال کلید شهرداری آن در جیبش بود و حالا موافقانش مدیریت شهری او را جهادی و مثبت و مخالفانش هزینهزا و منفی میدانند. غافل از آنکه قالیباف همیشه تلاش کرده خاکستری بماند تا رای چپ و راست، فقیر و غنی و تندرو و میانهرو را از دست ندهد. مشیای که او را از طرفی یک تکنوکرات پراگماتیست و از سوی دیگر جهادگری انقلابی و در کل سیاستمداری ماکیاولیست نمایش میدهد.
در جمع انقلابیهای دوآتشه از لوله کردن دانشجویان معترض سخن میگوید و در تلویزیون از لزوم مسامحه و تساهل. به مدیران درباره اطرافیانشان هشدار میدهد ولی معاونش از زندان سر درمیآورد. از حقوقهای نجومی انتقاد میکند ولی پرونده املاک نجومی در دوران شهرداریاش جنجالی میشود. لیست اموال خود و حساب بانکی سه میلیون تومانیاش را به دوربین نشان میدهد ولی کسی نمیداند هزینههای میلیاردی سه دوره نامزدیاش در انتخابات ریاست جمهوری از کجا آمده است. از شفافیت دفاع میکند ولی با لابی جلوی پرونده تحقیق و تفحص از دوران شهرداریاش در مجلس گرفته میشود. کارنامه و رفتار و گفتار سردار دکتر خلبان سیاستمدار مانند عناوینش متناقض و عجیب است؛ ملغمهای از همه چیز و هیچ چیز! تخریبچی جبههها که حالا میخواهد قانونگذار شود.
از بسیجی تخریبچی تا معمار پلیس ۱۱۰
محمدباقر قالیباف اول شهریور ۱۳۴۰ در طرقبه مشهد به دنیا آمد. در ١٦ سالگی و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با حضور در سخنرانیهای آیتالله خامنهای، شیخ علی تهرانی و شهیدان کامیاب، هاشمینژاد و دیالمه در مساجد بزرگ مشهد از جمله کرامت، امام حسن مجتبی (ع) و موسیالرضا (ع) به جمع انقلابیون پیوست. ۱۷ ساله بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید با آغاز جنگ تحمیلی حزب بعث عراق علیه ایران از طریق بسیج وارد سپاه و جبههها شد.
قالیباف جوان در سال ۱۳۶۲ با خطبهای که امام خمینی (ره) خواندند با زهراسادات مشیر ازدواج کرد که حاصل این وصلت، سه فرزند به نامهای الیاس، اسحاق و مریم هستند. تخریبچی تیپ ۲۱ امام رضای مشهد مانند بسیاری دیگر از فرماندهان جنگ به سرعت ترقی کرد و در سال ۱۳۶۱ به فرماندهی تیپ امام رضا (ع) و در سال ۱۳۶۲ به فرماندهی لشکر ۵ نصر خراسان رسید. او در سال ۱۳۶۵ برادرش حسن را در عملیات کربلای ۴ از دست داد. قالیباف پس از جنگ فرماندهی لشکر ٢٥ کربلا را عهدهدار بود و بین سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳ مدرک کارشناسی خود را در رشته جغرافیای انسانی از دانشگاه تهران گرفت و در سال ۱۳۷۳ به فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) منصوب شد.
قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) که در دوران دفاع مقدس با ساخت زیرساختهای مورد نیاز مثل پلهای متحرک و ثابت، جاده، سنگر و ... تجربیات زیادی در زمینه مهندسی به دست آورده بود پس از پایان دوران دفاع مقدس با انتقال تجهیزات و نیروهای خود به سمت فعالیتهای اقتصادی در دوران سازندگی به یکی از زیرمجموعههای مهم سپاه تبدیل شده بود که در دوران سه ساله فرماندهی قالیباف پروژههایی مثل راهآهن ١٦٥ کیلومتری مشهد-سرخس که ایران افغانستان، آذربایجان، قرقیزستان، قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان و ترکیه را به هم وصل میکند، گازرسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازه عظیم دریایی خلیج فارس و سد بزرگ کرخه را انجام داد. در همین دوران فرماندهی، قالیباف توانست کارشناسی ارشد رشته جغرافیای سیاسی خود را هم از دانشگاه تهران (۱۳۷۴ تا ۱۳۷۵) دریافت کند.
پس از این بود که در سال ۱۳۷۶ قالیباف به فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد و سه سال هم در این سمت ماند. او در همین دوران با گذراندن دورههای خلبانی در ایران و فرانسه توانست مجوز پرواز با ایرباس را به دست آورد و کاپیتانی پرواز را هم به کارنامه خود اضافه کند و از طرفی در سال ١٣٨٠ در دانشگاه تربیت مدرس از رساله دکترای خود در رشته جغرافیای سیاسی با عنوان "بررسی سیر تکوین نهادهای محلی ایران در دوره معاصر" دفاع کرد تا سردار خلبان دکتر قالیباف شود.
در سال ۱۳۷۹ این فرمانده نظامی از سوی رهبر انقلاب به سمت فرمانده کل نیروی انتظامی ایران منصوب شد. قالیباف در چهار سالی که فرمانده نیروی انتظامی بود تلاش کرد پلیس ایران را مدرن کند. از راهاندازی سامانه تلفنی ۱۱۰ تا تجهیز نیروی انتظامی به خودروها و تجهیزات روز دنیا، از ایجاد دفاتر خدمات دولت الکترونیک (پلیس ۱۰+) تا مرکز نظارت همگانی مردمی ١٩٧، در دوران فرماندهی او صورت گرفت تا به نوعی معمار پلیس نوین ایران لقب بگیرد. او در سال ۱۳۸۳ هم از سوی سید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت به عنوان رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
در سال ۱۳۸۴ قالیباف برای اولین بار وارد رقابتهای انتخاباتی شد. انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری خیال رئیسجمهور شدن را در سر سردار انداخت. قالیباف با درآوردن یونیفورم سبز نظامی و به تن کردن کت و شلواری سفید، با شمایلی متفاوت به عنوان یکی از چهار کاندیدای تایید صلاحیت شده اصولگرا وارد کارزار انتخابات ۸۴ شد. علی لاریجانی، محسن رضایی و محمود احمدینژاد سه کاندیدای دیگر جناح راست بودند. هاشمیرفسنجانی، مهدی کروبی، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده هم از جناح مقابل حضور داشتند. تعداد بالای کاندیداها نشان میداد که آرا شکننده خواهد بود بنابراین هر دو جناح برای رسیدن به وحدت و کاندیدای واحد دست به کار شدند. اصولگرایان تلاش کردند از شیخوخیت اکبر ناطقنوری استفاده کنند و شورای هماهنگی اصولگرایان را شکل دادند. قرار بود پس از مدتی سه کاندیدای اصولگرا به نفع یک نفر کنار بکشند.
اما با گذشت مدتی از تبلیغات انتخاباتی، هر کدام از کاندیداها احساس کردند که میتوانند پیروز انتخابات باشند. قالیباف با شعار "زندگی خوب برازنده ایرانی" و پوسترهایی با لباس خلبانی تلاش کرد جوانترها را به سمت خود بکشاند. با پخش فیلمهای انتخاباتی، بازی به هم خورد و هیچکدام از کاندیداهای اصولگرا به نفع دیگری کنار نکشیدند. محمود احمدینژاد با پخش فیلم تبلیغاتیاش و ایجاد دوگانه سادهزیستی-اشرافیگری گوی سبقت را از دیگر رقبا ربود.
قالیباف که تا لحظه آخر خود را کاندیدای بیرقیب جناح راست میدید یک شبه آرزوهایش به باد رفت و حتی شورای هماهنگی اصولگرایان، علی لاریجانی را به عنوان کاندیدای جناح راست معرفی کرد. محسن رضایی نیز که گلوله را تنها راه انصرافش دانسته بود بدون شلیک تسلیم شد و انصراف داد.
در ۲۷ خرداد ۸۴ انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری با ۷ کاندیدا برگزار شد و قالیباف با کسب ۴ میلیون و ۹۵ هزار و ۸۲۷ رای (۱۳.۹۳ درصد) بعد از هاشمیرفسنجانی، احمدینژاد و کروبی نفر چهارم شد و نتوانست به مرحله دوم انتخابات راه یابد. انتخاباتی که محمود احمدینژاد شهردار تهران پدیده آن بود توانست از ساختمان شهردالری در خیابان بهشت راهی ساختمان ریاستجمهوری در خیابان پاستور شود.
به دنبال رسیدن به پاستور از بهشت
با ثبتنام قالیباف در انتخابات ۸۴، اصولگرایان که شورای شهر تهران را در دست داشتند صندلی خالی شده احمدینژاد را در شهرداری تهران به قالیباف سپردند تا کلید تهران در جیب کت سردار سابق و سیاستمدار فعلی قرار گیرد و دوران جدیدی در زندگی مدیریتی آغاز شود. دورهای که قالیباف آن را مدیریت جهادی مینامید. شهردار مشهدی تهران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ تلاش کرد مدیریت نوینی را در شهرداری تهران از خود نشان دهد و به هر طریقی بود انواع و اقسام پروژهها را به سرانجام رساند.
قالیباف در سال ۱۳۸۷ در سایت شهرداریهای جهان به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا معرفی شد. در سال ۱۳۸۹، تهران برای اولین بار در حوزه حمل و نقل به عنوان یکی از پنج شهر برتر دنیا از نظر حمل و نقل معرفی شد. همچنین در سال ۱۳۹۰ در دهمین اجلاس متروپلیس (اتحادیه کلانشهرها و پایتختهای جهان)، تهران از بین ١٦٢ کلانشهر دنیا به عنوان شهر برتر جهان در زمینه ارتقای کیفیت زندگی شهروندان مورد تقدیر قرار گرفت. توسعه حمل و نقل عمومی از جمله ایجاد سامانه اتوبوسهای تندرو (BRT)، دوچرخههای عمومی، ساخت تونلها، پلها و زیرگذرهای متعدد در تهران از جمله اقداماتی بود که قالیباف در کارنامه خود به عنوان شهردار پایتخت ثبت کرد.
در این سالهای شهرداری اما وسوسه ریاست جمهوری دست از سر سردار برنداشت. به خصوص که رئیسجمهور مستقر یعنی محمود احمدینژاد، همین شهرداری تهران را سکوی پرتاب خود برای رسیدن به ریاست جمهوری کرده بود و حالا قالیباف به دنبال رسیدن به پاستور از بهشت بود. انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ فرصتی بود که قالیباف دوباره و این بار با پشتوانه کارنامهاش در شهرداری تهران خود را به محک رای مردم بگذارد.
این بار هم تعدد کاندیداها همانند سال ۸۴ به معضل اصولگرایان بدل شد. علاوه بر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی و علیاکبر ولایتی از جناح راست میخواستند با حسن روحانی و محمد غرضی رقابت کنند. باز هم وحدت اصولگرایان به سرانجام نرسید و قالیباف که تا روزهای آخر خود را پیروز انتخابات تصور میکرد شکستی دیگر را این بار در مقابل حسن روحانی تجربه کرد و حتی برخلاف سال ۸۴، انتخابات به مرحله دوم هم کشیده نشد و قالیباف با شش میلیون و ۷۷ هزار و ۲۹۲ رای (۱۶.۵۶ درصد)، بعد از حسن روحانی که نزدیک به ۱۹ میلیون رای به دست آورده بود دوم شد و از راهیابی به ساختمان ریاست جمهوری بازماند.
نکته جالب اینجاست که کارنامه هشت ساله شهرداری قالیباف در تهران تنها دو میلیون رای بیشتر نسبت به سال ۸۴ برایش به ارمغان آورد که برای پیروزی در انتخابات کافی نبود. در مناظرههای انتخاباتی سال ۹۲ و زمانی که شهردار تهران قصد داشت با یک حمله سیاسی، اتفاقات سال ۸۲ و برگزاری مراسم سالگرد حمله به کوی دانشگاه را یادآوری و روحانی را در زمینه سیاست داخلی و برخوردهای امنیتی زمینگیر کند ضدحمله گازانبری روحانی نه تنها تمام رشتههای قالیباف را پنبه کرد بلکه دوگانه حقوقدان-سرهنگ را به نفع روحانی رقم زد. از طرفی اظهارات ضد و نقیض قالیباف در محافل مختلف به نقطه ضعفی برای او بدل شد و نهایتا باز هم سردار دکتر خلبان که حالا شهردار تهران بود در رسیدن به ریاست جمهوری ناکام ماند.
ناکام پاستور در مسیر قانونگذاری در بهارستان
پس از انتخابات ۹۲ و تغییرات در شورای شهر تهران عدهای طرح شهردار شدن محسن هاشمیرفسنجانی را مطرح کردند اما تغییر رای یکی از نمایندگان شورای شهر تهران که با لیست اصلاحطلبان وارد این شورا شده بود به نفع قالیباف باعث شد تا دوران شهرداری او بر تهران باز هم ادامه پیدا کند. در سال ۹۲ قالیباف برای سومین بار شهردار تهران شد ولی همچنان سودای ریاست جمهوری را در سر داشت. دوران ۱۲ ساله شهرداری قالیباف در تهران با حاشیهها و اتفاقات متفاوتی همراه بود. از طرفی چهره پایتخت در این مدت عوض شده و اقدامات و سازندگیهای زیادی صورت گرفته بود، اما از سوی دیگر برخی منتقدان ایراداتی را مثل بلندمرتبهسازی در منطقه ۲۲ و خفگی تهران، تشدید آلودگی هوا، فروش تراکم و ... بر مدیریت شهری قالیباف وارد میکردند.
همچنین با پایان شهرداری قالیباف در سال ۱۳۹۶ و حضور شهرداران اصلاحطلب، پروندههای تخلف دوران شهرداری قالیباف به مراجع ذیصلاح ارجاع داده شد. ضمن اینکه افشای موضوع املاک نجومی به نوع مدیریت قالیباف صدمه جدی وارد کرد و با دستگیری عیسی شریفی به عنوان قائممقام شهردار تهران، ضربه هولناکی به قالیباف وارد کرد هر چند که به گفته غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری ۱۵ بهمن ۹۸، در "پرونده شریفی اتهامی متوجه قالیباف نیست"، اما به هر حال حضور چنین شخصی در جمع معاونان اصلی قالیباف انتقادات زیادی را به نحوه مدیریت او وارد کرده است به خصوص که دلیل ترک کار شریفی در دوران شهرداری قالیباف، بیماری دختر شریفی اعلام و حتی مراسم تقدیر و تشکر و خداحافظی از او هم برگزار شد.
غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری ۹ مهر ۹۸ در پاسخ به سوالی درباره آخرین وضعیت پرونده عیسی شریفی قائممقام وقت قالیباف گفت: پرونده در حوزه جرایم مالی است و در دادسرای نظامی رسیدگی و منجر به صدور کیفرخواست و در نوبت دادگاه است. برای اینکه ایشان نظامی بود و مأمور به شهرداری بود و سازمان قضایی نیروهای مسلح وظیفه رسیدگی به جرایم این حوزه را عهدهدار است و کاملاً قانونی است. پرونده ۱۳ متهم دارد و متهمین اصلی کماکان بازداشتند.
اما نه حاشیههای املاک نجومی و نه دستگیری شریفی باعث نشد تا قالیباف از کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سال ۱۳۹۶ صرف نظر کند و شهردار تهران برای انتقام شکست ۹۲ از روحانی وارد رقابتهای انتخاباتی شد. این بار از تعدد کاندیداها در جناح راست خبری نبود و تنها سید ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف و البته مصطفی میرسلیم که مشخص بود رقیبی جدی برای دیگران نیست در مقابل حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و مصطفی هاشمیطبا قرار داشتند.
اصولگرایان این بار اما با درس گرفتن از گذشته تلاش کردند با ایجاد ساز و کاری تحت عنوان جبهه متحد نیروهای انقلاب (جمنا) به وحدت برسند. قالیباف که با تجربه دو انتخابات قبلی و پشتوانه مالی زیادی ستادهای انتخاباتی خود را دایر کرده بود گمان میکرد این بار دیگر بر سر کاندیداتوری او در جناح راست توافق شود اما باز هم آرزوهایش بر باد رفت و اصولگرایان او را مجبور به کنارهگیری به نفع رئیسی کردند. موضوعی که قالیباف دلخوری خود را بارها پس از آن نشان داد و با انتشار مانیفست نواصولگرایی پس از انتخابات ۹۶، به نوعی به رفتار اصولگرایان در انتخابات اعتراض کرد. با همه این پیچ و تابها و حتی با کنارهگیری قالیباف به نفع رئیسی، باز هم نهایتا سردار در سمت پیروز ماجرا نایستاده بود و تیم دونفره نفع روحانی- جهانگیری بر رئیسی- قالیباف غلبه کرد تا شهردار سابق تهران علاوه بر نرسیدنهای همیشگیاش به پاستور، کلید شهرداری تهران را هم از دست بدهد و پس از ۱۲ سال از سوی شورای شهر اصلاحطلبشده تهران از شهرداری پایتخت کنار گذاشته شود و جای خود را به محمدعلی نجفی بدهد.
قالیباف درست دو ماه پس از انتخابات ۹۶ در نامهای خطاب به "جوانان انقلابی و دلسوز ایران عزیز"، موضوع "نواصولگرایی" را مطرح کرد. او با برشمردن ناکارآمدیها در حوزههای مختلف، به تکرار اظهاراتش در مناظرههای انتخاباتی و انتقاد از رئیسجمهور پرداخت و با نتیجه گرفتن از گفتوگوهایش با جوانان، دلیل شکستهای جریان اصولگرایی را در جلب نظر مردم در انتخابات، نتیجه اشکالات ساختاری، رویکردی و عملکردی در سطوح کلان و خرد دانست و نخستین گام در انجام این رسالت و به سر منزل مقصود رساندن آن را، ترسیم ویژگیها و مبانی "نواصولگرایی" برشمرد.
قالیباف برای آغاز طرح جدید خود، پنج سوال اساسی مطرح کرد: «۱- از یک منظر آسیبشناسانه، "اصولگرایی" چه ضعفهای ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنها را اصلاح کرد؟ "نواصولگرایی" در این سه مورد کدام دغدغهها را باید مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصولگرایی باید شامل کدام گروههای جامعه باشد؟ ۲- چگونه و با چه روشی میتوان از اصولگرایی به سمت نواصولگرایی حرکت کرد؟ و چهرههای جدیدی که میتوانند این کار را انجام دهند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟ ۳-جایگاه مردم در نواصولگرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه میتوان بدون چشمپوشی از آرمانها با واقعیت تغییر سبک زندگی طبقه متوسط کنار آمد؟ ۴-شیوه تعامل نواصولگرایی با دولت چگونه باید باشد؟ ۵- نسبت نواصولگرایی با رهبری انقلاب، نهادهای حاکمیتی و جریانهای سیاسی رقیب چگونه باید باشد؟»
قالیباف پس از انتشار این نامه و به بهانه آن در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و علاوه بر تبیین مبانی مورد نظر خود درباره "نواصولگرایی"، به نوعی گلایههای خود را از جریان اصولگرا بهخصوص در ایام انتخابات مطرح و تلاش کرد تا نقاط ضعف ساز و کارهای انتخاباتی جناح راست را مطرح کند.
با تغییر مدیریت شهری در تهران، محمدعلی نجفی، شهردار وقت تهران در روز ۲۴ دی ۹۶ در گزارشی از وضعیت شهرداری پایتخت ایران، شهردار و مدیران سابق این نهاد را به مواردی چون "هزینه کردن بودجه شهرداری در انتخابات ریاستجمهوری"، "استخدام ناگهانی ۱۳ هزار نفر در آستانه انتخابات"، "خیانت در صندوق ذخیره کارکنان شهرداری" و "واگذاری سلیقهای ۶۷۴ ملک" متهم کرد و از ارجاع ۱۲ پرونده تخلف شهرداری قالیباف به دادستانی خبر داد.
همچنین نجفی در گزارش خود به شورای شهر تهران، با اشاره به بدهی کلانی که قالیباف بر جای گذاشته، گفت: بدهی مجموع ثبت شده، ثبت نشده قطعی و احتمالی، ۵۲ هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان است یعنی سه برابر بودجه سال۹۶، این در حالی است که بودجه سال ۹۶ هم ۱۰۰ درصد محقق نشده است.
البته قالیباف در ۲۶ بهمن ۹۷ در یک برنامه تلویزیونی با تکذیب اظهارات نجفی، عنوان کرد که "این که میگویند شهرداری ۵۴ هزار میلیارد بدهی دارد یک دروغ بزرگ است" و افزود: جالب است بدانید که بدهیهای ما حدود ۱۶ هزار میلیارد تومان بود که ۱۴ هزار میلیارد در دوره آقای نجفی خودشان تأیید کردند که طلب قطعی از دولت است، غیر از آن یک میلیارد دلاری که دولت دهم به ما نداد که مصوبه مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که باز هم آن را ندادند که خود آنها گفتند ۲۵ هزار میلیارد تومانش مربوط به اتمام پروژههای آینده است، مگر پروژه آینده جز دیون است، دیون به پولی گفته میشود که کاری انجام شده و پرداخت نشده است.
هر چند فردای این اظهارات این بار محسن هاشمیرفسنجانی رئیس شورای شهر تهران با اشاره به سخنان قالیباف گفت: بخشی از سخنان قالیباف در صدا و سیما غیرمنصفانه و ظلم به شهرداری و شورا بوده و میبایست صدا و سیما فرصت پاسخگویی به شورا و شهرداری بدهد و قالیباف نیز اظهارات خود را اصلاح کند.
همچنین محمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران در واکنش به سخنان قالیباف خواستار اقدام حقوقی و قضائی معاونت حقوقی شهرداری شد.
با وجود این ماجراها، قالیباف در انتخابات مجلس یازدهم کاندیدا شد و البته چندان هم به مانیفست نواصولگرایی خود پایبند نماند و برای آنکه اصولگرایان به پیروزی مطلق برسند با سایر گروههای جناح راست از جمله جبهه پایداری ائتلاف کرد و به عنوان سرلیست اصولگرایان در تهران راهی بهارستان شد. حالا در نبود علی لاریجانی که ۱۲ سال رئیس مجلس بوده و با پشتوانه رای اول تهران شدن، قالیباف خود را یکی از مدعیان اصلی ریاست مجلس آینده میداند.
روز شنبه ۱۶ آذر ۹۸ قالیباف در بخشهایی از متن بیانیه انتخاباتی خود که خطاب به مردم تهران منتشر شد، نوشت: به این جمع بندی رسیدم که باید مجلسی قوی و کارآمد تشکیل شود و تمام هم و غم خود را کنترل دولت و وادار کردن آن به کار و فعالیت در این یک سال و نیم باقیمانده از عمرش قرار دهد. بر این اساس تصمیم گرفتم به دور از مصلحتاندیشیهای شخصی وارد عرصه انتخابات مجلس شوم با این امید که بتوانم با وارد کردن جمعی از چهرههای نو، مومن و متخصص در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور به مجلس، در یک سال و نیم باقیمانده این دولت خسته را مجبور به حرکت کنیم. از مردم عزیز ایران خصوصا تهران میخواهم با حضور آگاهانه خود به ما کمک کنند تا مجلسی قوی و کارآمد تشکیل شود تا با نظارت مقتدرانه و تصویب قوانین به موقع بتواند مراقب باشد تا در این یک سال و نیم پیش رو وضعیت زندگی مردم بدتر نشود و زمینه ساز روی کارآمدن دولتی جهادی و کارآمد باشد.
باید دید آیا قالیباف واقعا میتواند و چنین قصدی دارد که "تمام هم و غم خود را کنترل دولت و وادار کردن آن به کار و فعالیت در این یک سال و نیم باقیمانده از عمرش قرار دهد" یا آرزوهای دیگری در سر میپروراند. برخی کارشناسان معتقدند که او با خالی دیدن میدان فرصت را برای ریاست بر مجلس مناسب دید و بعضی دیگر اعتقاد دارند که حضور در مجلس و ریاست احتمالی بر قوه مقننه تنها هدفی کوتاهمدت برای قالیباف بوده و او همچنان سودای رئیسجمهور شدن را در سر دارد و پس از مسدود شدن مسیر بهشت به پاستور می خواهد از بهارستان برای رسیدن به هدفش استفاده کند. رفتار سیاسی محمدباقر قالیباف از سال ۸۴ که از دنیای نظامیگری فاصله گرفته و وارد سیاست شده به گونه ای است که انگار رسیدن به ریاست یکی از قوا بهخصوص قوه مجریه، برای تخریبچی سابق تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و قانونگذار آینده به یک سودای همیشگی بدل شده است.
- دوشنبه 1399/02/08 05:00
- گروه خبری : سیاست
- کد خبر : 3523
- چاپ
- منبع : ایسنا