در فرهنگسرای سرو؛
نشست نقد و بررسی کتاب «شبیه بیصدای تو» برگزار شد
نشست نقد و بررسی کتاب «شبیه بیصدای تو» با حضور نویسنده کتاب میترا رستمی اصانلو و منتقد ابوالفضل درخشنده در فرهنگسرای سرو برگزار شد.
به گزارش تهران رسانه ؛ نشست نقد و بررسی کتاب «شبیه بیصدای تو» روز گذشته با حضور نویسنده کتاب میترا رستمی اصانلو و منتقد ابوالفضل درخشنده در فرهنگسرای سرو برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، داستان «خیال خصوصی» از بین داستانهای مجموعه، خوانده شد و سپس جلسه نقد پیرامون این داستان انجام شد.
اولین منتقد جلسه، مهری شریفی، صحبتهای خود را با ارائۀ طرح و خلاصهای از داستان آغاز کرد و ضمن اشاره به نامگذاری این داستان گفت: با دیالوگی که شخصیت زن داستان عنوان میکند، واقعی یا خیالی بودن شخصیت مرد داستان در هالهای از ابهام باقی ماند. به نظرم نقد کاربردی، بر تأثیری که اثر ادبی روی مخاطب میگذارد، وابسته است. این تأثیر ممکن است احساسی، تعلیمی و تربیتی و یا فرهنگی باشد. استنباط بنده این است که در این داستان نویسنده کوشیده است به لحاظ تعلیمی، تربیتی و فرهنگی مؤثر باشد و تابویی که به لحاظ ضعف شناخت از عشق، درک متقابل و ارتباط بین میانسالانِ تنها در جامعه ایجاد شده است، به بوتۀ تفکر و نقد بکشاند؛ البته در این داستان فقط طرح مسئله شده که آن را از گفتوگوی میان شخصیتهای داستان درمییابیم.
وی ادامه داد: طبق دیدگاه موجود در نقد محاکاتی، اثر ادبی با واقعیتهای موجود و ابعاد آن در جامعه سنجیده میشود. واقعیتِ تنهاییِ میانسالی بین شخصیتهای مرد و زن داستان که هر دو همسر خود را بهطریقی از دست دادهاند، دامنۀ فراگیری در جوامع دارد اما درنهایت شخصیت اصلی داستان هم علیرغم نیازهای سرباز زدهاش، مطابق سنتها عمل میکند و رفتاری غیر از عرف موجود در بین افراد مقید به فرزند و خانوادههای مادروفرزندی از خود نشان نمیدهد.
مهری شریفی ضمن اشاره به ایده اصلی این داستان گفت: فکر اولیۀ این داستان را از مقالهای با عنوان روانشناسی عشق در سنین مختلف دریافت کردم. من در این داستان به کد دهی بیشتر توجه میکنم تا اینکه بخواهم مبسوط به صحنه و شخصیت بپردازم و برای مخاطب، خط تعیین کنم. البته با نظرات شما هم موافقم، ولی در اینصورت مسیر داستان عوض میشد. من بیشتر بحث روانشناسی را مدنظر قرار دادم و دوست داشتم تا مخاطب را بیشتر به فکر وادار کنم.
منتقد دوم جلسه، غزل بابایی صحبتهای خود را با توضیح مباحث مطرحشده در ترم۱۰ داستاننویسی آغاز کرد و گفت: در روش نقد نظری، منتقد فقط به بیان تعاریف و اصطلاحات، چهارچوبها و تکنیکهای ادبی میپردازد اما آنها را در اثر ادبی موجود بررسی نمیکند. اگر بخواهم از این دیدگاه به نقد بپردازم، فقط باید تکنیکهایی را که به امروز آموختهایم، بیان کنم. در روش نقد تأثری یا احساسی که زیاد هم استفاده میشود، منتقد باید احساسات و بینشهای خود را شرح دهد تا معلوم شود چه تأثیری از اثر ادبی پذیرفته است. بر اساس این روش، باید بگویم که احساس غم و تنهایی شخصیت اصلی داستان به من هم منتقل شد و باعث شد تا به آدمهای تنهایی که در میانسالی با جدایی فرزندانشان هم مواجه میشوند، فکر کنم. در روش نقد فتوایی یا حکمی، مقایسهای بین اثر ادبی موجود با آثار ادبی ترازاول صورت میگیرد.
وی ادامه داد: در روش نقد بیانگرایانه، نقد داستان براساس نویسنده انجام میگیرد و منتقد سعی میکند از دل داستان مدارک و شواهدی را کشف کند که بتواند با آنها حالات و تفکرات نویسنده را موشکافی و آشکار کند.
اما روش نقد عادلانه، همان روش تکنیکی است که بر اساس تکنیک صورت میگیرد و نظرات شخصی منتقد در آن جایگاهی ندارد. پیشنهاد من در این روش نقد، استفاده از زاویهدید محدود به ذهن بهجای من راوی است تا بهتر بتوانیم به وقایع بیرونی و احساسات شخصیتهای دیگر داستان اشراف پیدا کنیم.
در ادامه برنامه، پریسا صادقی صحبت کرد و گفت: زمان توجیهکنندۀ مکان است و مکان پیرنگ زمان محسوب میشود. در این داستان به ساعت ۵ بعدازظهر اشاره شده است و میشد با اشاره به فصل و وضعیت هوا مثلاً در پاییز یا تابستان، اتمسفر خاصتری را ایجاد کرد و با پیرنگ احساسات شخصیت را تقویت کرد. فضا در داستان، احساسی است که از صحنه ناشی میشود و باید از هرچیزی که در صحنه وجود دارد، برای احساسبرانگیزی استفاده کرد مثلاً میشد از فضای کافه برای بهرخکشیدنِ بیشتر تنهایی شخصیت استفاده کرد یا با المانهایی که در کافه وجود دارد، برای خواننده آمادگی ذهنی ایجاد کرد؛ مثلاً بین طعم تلخ قهوه و بروز اتفاق ناخوشایندِ جداییِ پیشرو ارتباطی برقرار کرد. یا بوی کیک یا شیرینی میز کناری، وقوع اتفاق خوشایند بازگشت فرزند را تداعی کند و باعث تعلیق و انتظار گردد. یا احساس سرما یا گرمای موجود در فضای کافه و تضادش با هوای بیرون، تعارض درونی شخصیت و معرفی او را هم بر عهده گیرد.
وی ادامه داد: تعمد من روی خود زمان بود و گاهی زمان و ساعت مفهوم دیگری مییابد. میپذیرم که این داستان خیلی جای کار دارد تا به آن ایده الی که مدنظر شما دوستان است، برسد. اما تأکید دارم روی این مسئله که درونمایۀ کار برای من در اولویت است و برای طرح مسئله از زاویهدید خودم به موضوع نگاه کردم و پرداخت بیشتر به زمان و مکان مرا محدود میکرد چون آن بیمکانی و بیزمانی مدنظرم بود. مکان کافه برای من مفهوم کامل کافه نبود؛ بلکه جایی بود که خلوت مورد نیاز برای دروننگری را به شخصیت میدهد.»
افخم منافی فرید دیگر سخنران این جلسه بود. او گفت: زاویهدید من راوی باعث میشد که کشمکشها در ذهن و درون شخصیت باقی بمانند. ضمن اینکه بیطرفنمایی نویسنده برای انتقال پیام هم رعایت شده بود. درونمایۀ داستان را تقابل سنت و مدرنیته میدانم که این بار در قالب بحران عاطفی میانسالی بیان شده است. کشمکش بین وفاداری به سنت، احساس تنهایی، نیاز به همدم، خطر طردشدن و نوعی تابوشکنی جریان دارد و وقتی بین شخصیتهای داستان از دیوار قطور شرم که عرف هم از مصالح آن است، صحبت به میان میآید، تقابلهای درونیشان مطرح میشود و تا حدی این جدال عمیق است که حتی زمانیکه زن میخواهد از عشق صحبت کند، جملهاش را ناتمام میگذارد و میگوید: «من و او... او و من... من و عشق...» و سهنقطه میآید و حتی در خیالش هم به خودش اجازه نمیدهد که این موضوع را به عشق تعبیر کند. این یعنی زن سنتی داستان دارد بهتنهایی در جامعۀ مدرن زندگی میکند.
وی ادامه داد: زن سنتی در جامعۀ سنتی، بعد از فقدان همسرش تنها نمیشد و در کنار فرزندان و خانوادۀ نسبی خود ادامۀ حیات میداد؛ اما این زن در جامعۀ مدرن تنها مانده و کشمکشهایش آغاز میشوند تا حدی که حتی در خیال خصوصیاش هم از تابوی لباس عروس و کفن سفید میهراسد و بههیچعنوان نمیخواهد به عشقی که دراینبین میآید، فکر کند؛ حتی بعد از فوت پدری که سالها پیش این مثل فرهنگی را برایش بازگو کرده است. به نظر من، نویسنده بیشتر سعی در بیان وقایع کنونی داشته است تا اینکه بخواهد پیشنهاد یا راهکاری برای این گذر از سنت به مدرنیته عنوان کند. اما با احترام به نظر نویسنده اعلام میکنم که بهتر بود نویسنده قدری جسورانهتر به مسئله بپردازد و از سطح عمومی شناخت جامعه یک قدم جلوتر بگذارد و بهجای نمایش بیتصمیمی شخصیت، درک عمومی از ماجرا را با تغییر و تحولی که در نهاد شخصیتها بهوجود میآورد، بالاتر ببرد.
در پایان این مراسم، ابوالفضل درخشنده گفت: فکر اولیه این قابلیت را داشت که از منظر انواع روشهای نقد، مورد بررسی قرار گیرد. اگر از این منظر به داستان نگاه کنیم که ۱۰ سال بعد وقتی پسر این خانم بخواهد ازدواج کند، همسرش بگوید که مادر او را نمیپذیرد، آیا بازهم خانم در همین تصمیم و ویژگی خواهد ماند؟ اما شخصیت پویاست و مطمئناً اگر در اینجا بخواهد به گذشته برگردد، فرصتسوزیهایش را ملاک قرار خواهد داد. که اگر خانم همچنان بخواهد بر سر انتخابش بماند، فکر اولیه قابلیت گسترشش را از دست خواهد داد. اگر به این فکر اولیه در عصر و زمانهای مختلف پرداخته شود، ویژگیهای خاص خودش را خواهد یافت؛ یعنی بالاجبار باید نقد تأثری روی این داستان انجام شود.
وی ادامه داد: بنده هم موافقم که شاهد کشمکش خوب داستانی نبودیم؛ چون اصلاً موقعیت کشمکش ایجاد نمیشود. در فاصلۀ روانشناختیای که نویسنده مدنظر قرار داده، اصلاً این توقع را برای خواننده ایجاد نمیکند که کشمکش آدمی با آدمی بخواهد شکل بگیرد. از همه مهمتر اینکه ما شاهد داستانی زنانه هستیم آن هم در مقطع زمانی خاص. چرا میگویم داستان زنانه؟ چینش کلمات خاصی داشت؟ نه، اما یک عمل داستانی داشت: آقا نمیگوید من هنوز از زنم متنفر نیستم؛ یعنی خانمش خطایی نکرده است. میگوید: زنم نگفته که از من متنفر است. یعنی خودش مرتکب خطا شده است. حالا اگر زاویهدید به مرد تغییر میکرد چه میشد؟ در نتیجه نمیتوانیم این داستان را نقد تأثری نکنیم؛ چون اگر در جایگاه هریک از زن یا مرد داستان قرار بگیریم، قضاوتهایی را خواهیم داشت.
درخشنده تاکید کرد: درمجموع، این داستان مختصر و مفید همۀ اطلاعات را به ما داد و آن تأثیرگذاری که مدنظر نویسنده بود، کاملاً به من خواننده منتقل شد. شاید بتوانم این را هم بگویم که ذهنم را درگیر کرد و این همان مبحث ترم ۹ است: انتقال انرژی. این خانم همۀ زندگیاش را برای سالارش گذاشته (که اسم سالار هم مفهوم دارد)، ولی ما شناختی از سالار به دست نمیآوریم که بدانیم او چه سرگذشت عاطفیای داشته و چه حسی نسبتبه مادری دارد که وقتی در صندلی جلوی ماشین او مینشیند، در آسمان و آفاق سیر میکند. اینها به دلیل انتخاب زاویهدید منراوی است. مقطع زمانیای برای روایت انتخاب شده که همهچیز در اوج خوبی خودش است و به همین دلیل هم کشمکش ایجاد نمیشود و خیلی راحت خانم فرزندش را انتخاب میکند؛ اما کافی بود که او یک تنش با سالار میداشت. در ادامه، کشمکشهایی که لازمهاش شکستن حرمتها بود، به وجود میآمد.
- چهارشنبه 1398/05/23 10:31
- گروه خبری : فرهنگ
- کد خبر : 2631
- چاپ
- منبع : تهران رسانه